هر آنچه بوده، احتمالاً زمینهای بی نهایت، ابدی و متعادل بوده است.
اگر این زمینه همان مادهٔ تاریک باشد (انرژی حالت دیگری از ماده است)، به دلایلی یک مهبانگ بزرگ در همان زمینه رخ داده است و لذا این تعادل با جهیدن پادماده از بخشهایی از آن زمینه و شروع به گسترش یافتن به سمت بیرونی مهبانگ برهم خورده است.
آنچه باقی مانده بوده ترکیبی از مادهٔ تاریک و مادهٔ معمولی بوده، در حالی که با پرتاب شدن پادماده به مرز بیرونی مادهٔ معمولی و گسترش به بیرون، مادهٔ معمولی بیشتری پشت سر به جا مانده است (بدیهی است که ماده معمولی نیز در حال گسترش است چیزیکه به معنای سرعت بیشتر داشتن گسترش ضد ماده جدا شده از سرعت گسترش ماده معمولی است).
این گسترش همچنین بدین معنی است که پادماده همچنان در مرز بیرونی مادهٔ معمولی از مادهٔ تاریک جدا شده و به میان پاد مادهٔ قدیمی به بیرون پرتاب می شود. درست مثل حرکت رو به جلوی موج دریا و کف جلوی آن، البته با این استثنا که در مقابل کف پادماده هیچ ساحلی وجود ندارد. حرکت در یک بینهایت صورت میپذیرد.
به علاوه، اگر این گسترش در نقطهای به پایان برسد و شروع به انقباض نماید، آغاز پایان وجود ماده و انرژی عادی فرا رسیده و در نتیجه تعادل نهایی با پیوستن پادماده و مادهٔ معمول و تبدیل شدن دوباره به مادهٔ تاریک حاصل میگردد.