آدم محوری ایرانی

آدم محوری ایرانی

معرفی تئوری ریسمان ایرانی، حاصل از درهم تنیدگی رفاه درون و رفاه برون
آدم محوری ایرانی

آدم محوری ایرانی

معرفی تئوری ریسمان ایرانی، حاصل از درهم تنیدگی رفاه درون و رفاه برون

داستان ۲۷

دور نوینی از دموکراسی یعنی دموکراسی مستقیم

دید معمول در مورد جنبهٔ رهبری مردم با به میان آمدن عصر اطلاعات و امکانات اینترنتیه اطلاع رسانی مثل شبکه‌های اجتماعی حالا دیگر دگرگون شده و چون سابقهٔ قبلی نداشته تازه در آستانهٔ جا افتادن برای همگان است. اکنون شمار مردم می‌توانند به هر تعدادی هم که باشند توسط امکانات رایانه‌ای با هم تماس برقرار و شُور کنند. در ثانی اطلاعات خیلی از آحاد مردم هم بواسطهٔ همین امکانات اگر بیشتر از رهبران سابق نشده باشد کمتر از آن‌ها هم نیست. بنابراین مردم دیگر به تصمیم گیرنده احتیاجی ندارند بلکه تنها احتیاج به هماهنگ کننده هست که این امر هم می‌تواند تا بخش وسیعی به الگوریتم‌های رایانه‌ای سپرده شود تا دورهٔ نوینی از دموکراسی یعنی دموکراسی مستقیم متبلور و مردم ظهور کنند.



یک شبکهٔ اجتماعی جدید

در همین راستا، با ضرورت فورس‌ماژور لازم است جهت شُور و تصمیم‌گیری ساکنین هر محلهٔ به طور مقدماتی تعیین شده در یک بخش، همچنین نمایندگان شوراهای محلات در شُور بخش، همچنین نمایندگان شورای بخش‌ها در شُور شهر، همچنین نمایندگان شورای شهرها در شُور استان و بالاخره شُور همهٔ استان‌ها در مجمع کل، متخصصان برنامه‌نویسی رایانه‌ای، شبکهٔ اجتماعی جدیدی را حتی‌الامکان در برون‌مرز که از دستبرد رژیم جنون و جنایات اسلامی مصون بماند، با عنوان پیشنهادی «همازوری» طراحی کنند که حداقل هم قابلیت برقراری مولتی مکالمات و کنفرانس‌های وسیع و همزمان ویدئویی همچنین امکان رأی‌گیری و هماهنگی به اضافهٔ فید خبری هم عمومی و هم خصوصی با امکان پیام‌رسانیه هم فردی و هم جمعی و غیره را دارا باشد.



عملکرد عمومی و شُور عمومی

شفافیت دستگاه‌های شهریاری از طریق سامانه‌های اینترنتی عمومی، زیر بازدید و نقد شهروندان و انتشار علنیِ مکالمهٔ آن‌ها از طریق رسانه‌های عمومی راهی برای خنثی کردن فساد که معمولاً از طریق تجمع اختیارات نزد یک یا چند قوای خاص رخ می‌دهد خواهد بود. در یک عبارت «عملکرد عمومی و شُور عمومی».



سیاست

کسی که تنها در درن‌دشت زندگی نمی‌کند بلکه در جامعه با دیگران زندگی می‌کند لازم دارد از حقوق خودش و آنانی  که مسئولیت آن‌ها را به عهده دارد پاسداری کند. به ابزار این پاسداری در جمع انسان‌های دیگر می‌گویند سیاست.




شُور و تحزب

جمع، چند نفر، مسلم است که اداره‌اش بایستی بر دیدگاه و خواست همهٔ نفراتش استوار باشد تا کسی قربانی نشود. دیدگاه و به دنبالش خواست، ممکن است درست و محق باشد یا نباشد و برای چنین تشخیصی لازم است بررسی گردد. هر شخصی از این جمع می‌تواند برمبنای زاویهٔ نگاه خودش به یک قضیه و دیدگاه بنگرد و با مطرح کردن آن در شُورِ این جمع، بالا و پائین آن سنجیده و تصمیم گیری می‌شود. پس این شُور عارضهٔ اجتناب ناپذیر جمع است و وقتی این جمع گسترده شد، جامعه شد، هر تأکیدی یک شُور، یک حزب را می‌طلبد تا در شُور این شوراها، در مجلس، بررسی و تصمیم گیری گردد. پس مستلزم ادارهٔ یک جامعه قطعاً شُور و تحزب است.



نمایندگان حزب احتیاج به تبلیغ شخصی ندارند

اعضای  یک حزب در حین فعالیت، شایستگی‌های یکدیگر را در عمل تجربه و متناسب با این شایستگی‌ها مأموریت‌هایی را عهده‌دار و به مرور هم در زمینهٔ مأموریت خود تجربه و اعتبار بین اعضاء و هواداران کسب می‌کنند. این کار مسئلهٔ  شناسائی و تبلیغ نمایندگان حزب را در برابر رأی دهندگان حل می‌کند چرا که هر نماینده قبلاً در عمل و طی زمانی مکفی شایستگی‌های خود را در بتهٔ امتحان قرار داده و از طرف اعضاء و هواداران شناسائی شده است. پس هر نماینده مطابق با بعضی طرق بدوی احتیاج به تبلیغ شخصی نخواهند داشت و لذا فساد هم به مراتب کمتر خواهد شد ضمن این که شایستگی مقامات هم تضمین شده و سیستم به نهایت مردم سالارانه، کارآمد و کم هزینه تر خواهد بود. حزب فقط برای سیاست‌ها یا راه‌چاره‌های خود تبلیغ می‌کند.



تحزب

یک نقطه ضعف مردم ایران پراکندگی و تشتت است. مردم اگر همازور شوند می‌توانند خیلی کارها را به انجام برسانند. تحزب، هم‌اندیشان را دور هم جمع می‌کند یا به عبارت دیگر باعث همازوری و تمرکز نیروهای اجتماعی می‌شود.



برتابیدن دیدگاه «داشتن» دیگران

برای هم خود انسان، هم دیگران و هم امر مردم سالاری خیلی خیلی بهتر است که به اندازهٔ کافی سخاوتمند باشیم و بتوانیم «داشتن» دیدگاه را به همه کس و در هر موردی ببینیم و تحمل کنیم.



«داشتن» دیدگاه محترم است ولی هر دیدگاهی محترم نیست

«داشتن» دیدگاه محترم است، هر دیدگاهی که می‌خواهد باشد. ولی هر دیدگاهی به خودی خود محترم نیست چون یک دیدگاه می‌تواند متوهمانه، مبتذل و یا خبیث هم باشد.




توجه به اندیشه، مطلب نه شخص اندیشه‌گر یا گویندهٔ مطلب

یک نشان آزادی و آزادگی توجه کردن به اندیشه، مطلب است نه شخص اندیشگر یا گویندهٔ مطلب اگر قاعده بر برابری همهٔ انسانها باشد. براین مبنا مثلاً زَرَتوسترا در مقایسه با هر کس دیگر واقعاً به یک اندازه جائزالخطا است. در حالی‌که عمق فرهنگ تبعیض بین مردمانی که معمولاً کهنه‌پرست هم هستند و بعد از نفوذ و رواج فرهنگ یهودی که جای تربیت مقامات دربار شاهان زورگو و قلدر را به گدا گشنه‌های هذیون‌گوی از میان خودشان و مقامات این مدلی داد، عادتی عمیقاً حیرت‌انگیز است.



دیدگاه تحمیلی«باید» به عقاید دیگران احترام گذاشت

تصور می‌کنم خیلی منصفانه‌تر خواهد بود اگر به جای دیدگاه تحمیلی رایج از طرف مسلمانان مبنی بر این‌که «باید» به عقاید  و دیدگاه دیگران احترام گذاشت تفاهم کرد «مادامی که دیدگاه یا عقیده‌ای متعرض به حقوق مشروع دیگر موجودات زنده نیست به خود صاحب دیدگاه یا عقیده مربوط است.»



توهین به مقدسات

مقدسات یک خریت و توهین یک خریت دیگر است. بنابراین حساسیت روی توهین به مقدسات یک خریت دو طبقه است. فراموش نکنیم که اصولا حرف باد هوا است و عکس‌العمل نامتعارف به باد هوا  چیزی جز خریت محض نیست.



مقدسات و توهین

مقدسات یعنی چیزهایی که انسان در آن‌ها ذوب شده یا تعصب در چیزهایی که دربست قبول کرده و کارکرد تأمل و تعقل را در مورد آن‌ها تعطیل کرده است. فراموش نکنیم ذوب شدن در کسی یا چیزی یعنی فروش خود، فروش آدمیت. توهین هم یعنی تو   هین کن تا من بدوم و لگد پراکنی کنم.



آزادی بیان یک حق مسلم و لازمهٔ جامعه‌ای شفاف است

کسانی که مدعی هستند به حکم اینکه آنان به خیالاتی باور دارند دیگران اجازه ندارند دیدگاه منفی خود را بر ضد آن خیالات بیان کنند زیرا به آنان تو- هین می‌شود در اصل عادت کرده‌اند با تکیه بر معمول بودن چنین ادعایی بین خودشان نسق گیری کنند و قطعاً پا از گلیم خود درازتر می‌نمایند. آزادی بیان یک حق مسلم افراد و لازمهٔ جامعه‌ای شفاف است.



تا به کی خفه، حرف نزن، وقتش نیست؟

تا به کی خفه، حرف نزن، وقتش نیست؟ آنچه وقتش نیست سانسور به زور و حکم صلاح‌بینی است آنهم صلاح‌بینی یک عده که قرن‌هاست این عادت بد را پیدا کرده‌اند صلاح دیگران را تشخیص دهند برای اینکه یک سرخر زورگو را بالاسر همه نصب کنند و با پیراهن عثمان کردن اوامر ملوکانهٔ آن سر خر هر غلط و جنایتی مرتکب شوند. نه هم‌میهن، این‌بار بعد از ۲۳۰۰ سال برای آزادی، آزادی بیان که شفافیت می‌آورد انقلاب می‌شود. دیگر قرار نیست چیزی را قالب کرد که به بهانهٔ صلاح‌دید دهان‌ها را بست.