همه چیز روست
ما، در عوالم خود درگیر و گم هستیم، حواسمان پرت است وگرنه همه چیز روست.
یک شگرد خرد خبیث
یکی از شگردهای خرد خبیث این است که اول یک فکر مبتذل را به انسان تلقین میکند و بعد بدون توجه به اینکه انسان آن فکر مورد پسندش قرار گرفته یا نه خودش هم انسان را به خاطر داشتن چنین فکری سرزنش میکند و حتی با پشتیبانی تلقین حس شرمندگی سعی میکند تا عزت نفس و اعتماد شخص نسبت به خودش را پائین بیاورد و در نتیجه امکان مسلط بودنش را بر ذهن انسان بالا ببرد. این در حالی است که انسان در درجهٔ نخست حتی آن فکر را نپسندیده بوده است.
تآمل همه چیز را برای انسان آشکار خواهد نمود
به همین ترتیب بسیار ممکن است بعد از حرفی یا دیدگاهی خشم معمولاً خارقالعادهای به انسان دست دهد و اگر انسان عکسالعمل آنی نشان ندهد و تأمل کند بلافاصله افکار سرزنشآمیزی در نقد آن خشم ذهن انسان را اشغال نمایند و حتی افکار معمولاً عجولانهٔ نصیحتگونهای هم آنها را دنبال کنند. تمامی این ترفندها و بیشتر، همه شگردهای خرد خبیث هستند که انسان را تابع خود و بدینوسیله سوار و اختیاردار ذهن او گردد. تأمل همه چیز را برای انسان آشکار خواهد نمود. فقط کمی صبوری. فراموش نکنیم اختیاردار ذهن انسان بایستی تنها یک نفر و آنهم ارادهٔ خود انسان یعنی ضمیر خودآگاهش یا خسرو وجودش باشد.
آفرینش نیکی
اگر فقط اندکی توجه و تأمل روی افکار و احساسات خود (روی ذهن خود) به خرج دهیم مشاهده خواهیم نمود افکار و احساسات وارد شده چگونه بر هیچ اصل ثابتی بنا نشدهاند. مثلاً ممکن است یک لحظه احساس غرور یا خشم به انسان تلقین شود و اگر به آنها اعتنا نشود بلافاصله تلقین احساس سرشکستگی و اندوه آزمایش میشود. کورکورانه جاری شدن به دنبال هریک از این تحریکها یعنی آفرینش پلیدی. یعنی احضار و تبلور خرد خبیث یا اهریمن. بیاعتنایی به آنها یعنی دفن خرد خبیث در نطفه. یعنی آمادگی جهت متوجه ندای خرد سپنتا شدن و لذا آفرینش و تبلور نیکی و این عین خوشبختی و آزادگی است. خدایی است. خدا باش دوست من!
فن رهائی از تلقینات ذهنی خرد خبیث
جهت رهائی از تلقینات ذهنی خرد خبیث اعم از افکار و یا حسهای تلقینی تنها کافی است توجه خود را از روی این گونه تلقینات معطوف چیز دیگری کرد. مثلاً به کاری که برای انسان جذاب است مشغول شد و یا راحت تر و دم دست تر از هر چیز، توجه خود را کاملاً متمرکز به هرآنچه به چشم خود دیده میشود کرد. بله تنها نگاه متمرکز. مثل اشاره کردن با انگشت به ماه.
خدا بنده ندارد اهریمن دارد
فقط خرد خبیث (اهر یمن) بنده دارد. اهورامزدا (خدا) تنها دستیاران آزاده و خودمختار دارد که متوجه دریافتها از خرد سپنتا میشوند.
الله همان اهریمن است
خصوصیات خرد خبیث با بسیاری از خصلتهای نقل شدهٔ اللّه در قرآن به شکل کنونیاش مطابقت دارد. بر همین مبنا میتوان پی برد که خاور میانه حداقل ۱۴۰۰ سال است در چنگ اهر یمن رها شده و مردم آن به اهر یمن پرستی درآورده شدهاند.
اسلام هراسی
باز هم تداوم زور و تحمیل؟ مگر غیر از این است که برخی آیات قرآن، احکام اسلام و جنایات برخی مسلمین واقعاً هراس انگیز است؟ پس در بوق به اصطلاح اَنْگی تحت لوای اسلام هراسی دمیدن چه تناقض و دُم خروسی است؟
جمهوری اسلامی واکسن بیماریهای اهریمنی اسلام بود
واکسن زدن، تزریق نوع تضعیف شدهٔ میکرب یک بیماری است تا ساختار بدن راحت تر در روش خنثی و حذف کردن آن بیماری ورزیده شود. بر این مبنا میتوان محقق کرد که اِعمالِ داعش شیعی یا جمهوری جنایت و جنایتکاران اسلامی به ایران در مقایسه با داعش سنی و داعش صدر اسلام هم نوعی میکرب ضعیف شدهٔ بیماری اسلام بود تا همانند اثر یک واکسن، جامعه بیماریهای اهر یمنی اسلام را در خود اصلاح، خنثی و حذف گرداند.
مسلمانان مَزدِیَسْنی
در میان مسلمانان افراد زیادی هم وجود دارند که آنچنان بیآزارند که به ظِنّ بدگویی، حتی از انتقاد پشت دیگران هم اِبا دارند. آیا اینان همان مَزدِیَسْنیهایی نیستند که بالاجبار به اسلام درآورده شدند ولی اسلام خود را مَزدِیَسْنی کردند؟ اگر اینگونه مسلمانان محترم همت ورزند و در سایهٔ مدنیت مدرن ابتکار عمل را بدست گرفته و قرآن یا دیگر ادبیات اسلامی را از احکام داعش پروری که دستور به جنایت، قتل، غارت و دیگر پلیدیها میدهند پالایش کنند دنیای خیلی بهتری خواهند ساخت.
باور غیر تحمیلی مسلمان به خودش مربوط است
در صورتی که مسلمانی خیال تحمیل باورها یش را به کسی یا به جامعه نداشته همچنین جویای دیدگاه کسی در مورد مذهب خود نشده باشد، باورهای او به خودش مربوط است. اشکال این جاست که ذات مذاهب ابراهیمی خصوصاً وقتی به کشور خودمان مربوط میشود ذات اسلام آمیخته به تحمیل، آنهم با توسل به هر جنایتی بوده و از همه بدتر اینگونه تجاوزات مقدس هم پنداشته میشوند.
شکاف اسلامی
مسئلهٔ اسلام در ایران به طور دقیقتر از یک شکاف عمقی حکایت دارد که یک طرف آن مذهبی است که شکی نیست در شکل کنونیاش اهر یمنی است و الله آن هم تبلوری از خود اهر یمن است. اما طرف دیگر آن خیل عظیمی از مسلمانان بیآزاری هستند که با توجه به ذهنیت آنان میتوان گمانه زد همان مزدِیَسنیهایی بودهاند که به زور به اسلام درآورده شدند اما ایشان اسلام خودشان را مزدِیَسنی کردند که قطعاً با خرافاتی هم آمیختگی دارد. اما چون رفتار اینگونه مسلمانان، بیآزار و بیتحمیل است آن خرافات هم مربوط به خودشان است چرا که در یک دنیای آزاد هر کسی حق داشتن هر باوری که ضرری برای دیگران ندارد را دارا است. نقد وارد به این مسلمانان حالت انفعالیی است که به موجب آن در راستای اصلاح اسلام اهر یمنی قدمی جدی برنداشتهاند تا آن شکاف به نفع خودشان و همگان از میان برود.
امام یعنی در جلو
انسانی که آزارش به کسی نرسیده و حق کسی را نخورده بوده، یک عمر زحمت کشیده تا توانسته بوده خانه و خانوادهای بسازد و پای رشد و تربیت فرزندانش پایداری کند، حسینابنعلیی به علت اینکه شمشیر دستش بوده و چندین نفر مثل خودش همراهیاش میکردند میآمده و میگفته باید خیالات مرا پرستش کنی و مثل من خیالات کنی و اگر طرف دلبستگیی به خیالات قدیمی خودش داشته و میگفته آخه، «امام» حسین گردن او را میزده، دار و ندار وی منجمله زن و بچهاش را صاحب شده، به آنان تجاوز کرده و با پای پیاده به زادگاه خودش میفرستاده تا به عنوان برده فروخته شوند و یک عمر مورد تجاوز مالک یا مالکان جدید خود قرار بگیرند. حالا تو که این را میخوانی و شاید از نوادگان آن انسان هم باشی قصد جان مرا میکنی که به «امامت» توهین شد. امام یعنی در جلو.
جنبش غارت و تعرض جنسی تحت لوای حکم یک بت، الله خیالی
جنبشی که موتور محرکهاش غارت و تعرض جنسی تحت لوای حکم یک بت مبدل به یک الله خیالی باشد فقط لاتهای چاقوکش و چماقدار را متمرکز و دور هم جمع کرده و ۱۴۰۰ سال سر رعیت سوار میکند و بس. مسلماً ادعاهای چنین جنبشی هم فقط ویترینی هستند که فعالیت آن موتور را که ملهم از اِعمال آلت تناسلی مردانه است روغنکاری و سهلتر میکنند. یکی از نمادها و دستآوردهای چنین جنبشی هم منارههایی میشوند که در جوار عبادتگاههایشان برپا شده اند. سازماندهندگان زبان عربی هم بیشتر افعال و اسمهای این زبان را سه حرفی تنظیم میکنند.
یک دلیل منطقی چهل دانا را قانع میکند
به قولی، یک دلیل منطقی میتواند چهل دانا را قانع کند ولی چهل دلیل منطقی هم نمیتوانند یک نادان را قانع کنند.