آدم محوری ایرانی

آدم محوری ایرانی

معرفی تئوری ریسمان ایرانی، حاصل از درهم تنیدگی رفاه درون و رفاه برون
آدم محوری ایرانی

آدم محوری ایرانی

معرفی تئوری ریسمان ایرانی، حاصل از درهم تنیدگی رفاه درون و رفاه برون

داستان ۱۹

خر قفل کرده

اوضاع بعضی‌ها آدم را یاد خری می‌اندازد که وسط گردنه پافشاری می‌کند نه دیگر جلو برود و نه عقب. حال به چه کسی می‌خواهد ضرر بزند خودش هم سر در نمی‌آورد. فقط مصرّانه ذرّه‌ای تکان نمی‌خورد.



تعاونی اهریمنی

می‌شود گفت کشور نوعی تعاونی است، منتها از نوع اهریمنی آن چون اکثر مردم دست‌شان در جیب یکدیگر است و به بهانهٔ یک دستک واثاقی جیب هم‌دیگر را خالی می‌کنند تا زمانی   ‌که در اثر اصطحلاکی که مصرف بدون تولید موجب می‌شود، نه مایه‌ و لذا نه دستک واثاقی باقی بماند و در نتیجه به خیل عظیم کارتون‌خواب‌ها و قبرخواب‌ها اضافه شود، فلاکت مطلق شده، اهر یمن تنها فرمان‌روا گردد.



انسان‌های عاقل و بالغ کجا هستند

یک انسان عاقل و بالغ داریم و یک انسان محجور و نابالغ. خائنه‌ای جزو هر کدام که باشد فقط یک نفر است که مشخصاً مسئولیت هم نمی‌پذیرد. اما آن ۷۹۹۹۹۹۹۹ نفر دیگر از کدام نوع هستند؟ یعنی در این جمعیت یکی دو میلیون انسان عاقل و بالغ که مسئولیت خود را بپذیرند و با اولین اعتراضات به آن بپیوندند هم پیدا نمی‌شود؟ این جمعیت انبوه چرا فرافکنی می‌کند و زیر بار مسئولیت خود نمی‌رود؟ اگر یک نفر را عَلَم کردن و پیراهن عثمان کردن گِرِهی را باز می‌کرد چرا علیه‌ آن انقلاب شد و چرا این جمعیت خودش هنوز به این بازی ادامه می‌دهد؟ تا کی گناه و صواب را گردن یک نفر انداختن؟ اگر این جمعیت  همانند ملل مردم‌سالار دنیا شهریاری را می‌خواهد باید آن‌ را به دست هم بگیرد.  اگر فکری می‌شود، به آن عمل هم می‌کنند یا اینکه آن فکر را به کلی از سر خود بیرون می‌کنند. خماری حال کردن، رخوت و حسرت کشیدن، کار زوار دررفته‌ها ست که مجبورند پیه هر فلاکتی را هم به تن خود ‌بمالند.



تشتت ریشه‌دار

البته به پیشواز مرگ رفتن مسئلهٔ ساده‌ای نیست ولی عدم خیزش مردمی که حتی گاهاً دست به خود سوزی و خودکشی هم می‌زنند وقتی  رهبر جنایتکار اسلامی در پی کینه توزی‌های متحجرانه‌اش واکسن‌های شناخته شدهٔ آمریکایی و انگلیسی را ممنوع می‌کند  چیزی که مستقیماً جان همگان را به بازی می‌گیرد تنها می‌تواند نشان واضح جا افتادگی تشتت و عدم اتحاد بین مردم ایران باشد. مردم ایران هرچه می‌کشند از پراکندگی ریشه دار بین خود می‌کشند. این رخوت چه تربیتی است؟



ای مردم برای پراکندگیتان چه می‌خواهید بکنید؟

ای مردم ایران تصمیم دارید برای مهم‌ترین دردتان که تشتت و پراکندگی ریشه دار است چه بکنید؟ همین امروز؟ همین الآن؟ این دیگر به حیات شما وابسته است!!!



بخور تا توانی ز بازوی خویش

یکی بود، یکی نبود، غیر از مردم هیچکس نبود. حدود ۶۰ میلیون نفر در ایران واجد شرایط رأی هستند. از این ۶۰ میلیون اگر ۲۰ میلیون معتاد و زاغه نشین باشند که درکی غیر از تحمل فلاکت نداشته باشند می‌ماند ۴۰ میلیون. یعنی از این ۴۰ میلیون دو، سه میلیون که نای اعتراض و راهپیمایی داشته باشند هم وجود ندارد تا روزگار خود و ایران را تعیین کنند؟ چطور برای کتلت شدن سلیمانی جنایتکار می‌توانند خیابان‌ها را قرق کنند اما همت تغییر فلاکت و توسری خوری خود را ندارند؟ وقتی خود مردم اینقدر فرافکن هستند چه توقعی از مسئولینی که فقط رانت را می‌شناسند یا هر کس دیگری هست؟ ۱۴۰۰ سال منتظر مدد غیبی بوده‌اید. آیا باور به مدد غیبی غیر از مخدری جهت فرافکنی دائم  چیز دیگری هم بوده است؟



فقط دست خود مردم درد نکنه

دست هیچکس غیر  از دست خود مردم نمی‌خواد درد نکنه که این همه جمعیت ناراضی اسیر یک نفرن و در «مظلومیت» از کرونا می‌میرن تا یک وقت در بی‌گدار به آب زدن از اعتراض نمیرن.



دو دوتا، چهار کلمهٔ رمز

راه کار در دو دوتا، چهار کلمهٔ رمز خلاصه می‌شود. اول «مدیریت ذهن» که مردم توجه خود را روی هر فکر و حسی هدایت نکنند بلکه آن‌هایی را که بر ضد هدف خود تشخیص می‌دهند توسط تمرکز از نظر دور و در نتیجه خنثی کنند. یعنی راه مواجه با ظلم و فساد توجه به فکر در مورد قصاوت و خشونت عاملین آن‌ها و یا حتی توجه به فکر در مورد جان خودمان هم نیست. راه، توجهِ تنها به فکرِ ریشه کن کردن ظلم و فساد است. اگر هر ایرانی توجهش را فقط به ساقط کردن رژیم هدایت کند خود بخود در این راه اقدام خواهد کرد و پیکسلی را از تصویر سقوط رژیم بوجود خواهد آورد که نهایتاً مثل یک ارکستر هم نوا عمل می‌نماید چون ذهنیت‌ها و لذا هدف یکی است. دو کلمهٔ نهایی دیگر هم «اعتراضات» با پشتیبانیه «اعتصابات» هستند.



همازوری

همازوری با نه تنها آدمیان بلکه همچنین با همهٔ جانداران مثل حیوانات و گیاهان امری نهادینه در غرائز طبیعی است و موجب ارضاء و شادی روان و لذا آرامش ذهنی می‌شود. همازور بیم ، همازور هما آشو بیم...



هم میهن، پرت و پلای اینکه دیگران چه کردن نشین!

هم میهن، پرت و پلای اینکه دیگران چه کردند یا خواهند کرد نشوید! مگر شما، مسئول اعمال دیگران هستید؟ شما خودتان یک نفر، تنها و روی پای خودتان چه می‌کنید؟ البته اگر مسئول خودتان هم باشید، حداقل همان قدر که احتمالاً متوجه کارهای دیگران هستید و آن‌ها را بهانهٔ خودتان می‌کنید.



گیرم همه بد

گیرم همه بد و شما غریب در جنگل بدها. شما به بدی دیگران توجه نکنین و پیش خودتون شاخ و برگش ندین چون در اصل دارین این  چیزها رو به ضمیر ناخودآگاه خودتون  یاد می‌دین، تعلیماتی   که روش اون می‌شن و اول یقهٔ خود شما، بعد عزیزانتون و بعد جامعهٔ شما رو می‌گیرن و به گسترش خرد خبیث یا اهریمن دامن می‌زنن. پس لطفاً به بدی احتمالیه دیگران توجه نکنین و به جاش تمرکز کنین تا بدی در نطفه خفه بشه. اگر کاری از دستتون برمیاد، هر چقدر هم کوچک، فقط انجامش بدین و بعد اونم فراموشش کنین. با تمرکز، ذهنتون و خودتونو فقط تهی نگه دارین و نتیجهٔ اونو تجربه کنین! لطفاً!



بدی که تکرار ندارد✌️

بدی که تکرار ندارد✌️



چاره‌ای نیست جز پیوسته هوشیار بودن و محتویات ذهن خود را چک کردن

اگر خود را ول کنیم و به چریدن هرز در خیالات بپردازیم یعنی کنترل به دست ضمیر ناخودآگاه افتاده است و ضمیر ناخودآگاه بخشاً به غیر از بایگانی توهمات پلیدی که با پرداختن به آن‌ها خودمان یادش داده‌ایم همیشه در معرض القاعات بیرونی هم هست و این دقیقاً یعنی ذهن ما تحت کنترل و فرمان آنچه خرد خبیث شناسائی شده درآمده است. عامل سومی وجود ندارد. یا خودمان، ضمیر خودآگاهمان یا ضمیر ناخودآگاهمان، به احتمال قریب به یقین خرد خبیث. پس چاره‌ای نیست جز این‌که پیوسته هوشیار بوده محتویات ذهن خود را چک، و در صورت اقبال درون‌دانائیمان، وجدانمان به آن محتوا بپردازیم.