سرمان را بیشتر در گریبان خودمان فرو ببریم
به نفع هم خودمان و هم جامعهمان است که اختیارداری و حکم دادن در مورد دیگران را کنار گذاشته، سرمان را بیشتر در گریبان خودمان فرو ببریم تا یکبار برای همیشه خودمان را یافته و لذا به جای گریز از خود توسط پناه بردن به توهمات و خیالات اراضاء کننده و یا ارزشهای سرکاری، ذهنمان خالی بماند تا توانایی دریافت آنچه را که خرد سپنتا ارائه میکند پیدا نمائیم. فراموش نکنیم که فقط گشت ارشادِ امر به معروف و نهی از منکر رژیم جنون و جنایت اسلامی نا پسند و نامطبوع نیست.
کینهتوزی نه
گمراه نشویم! هدف شهریاری مردم و درست شدن اوضاع است نه کینهتوزی.
سخاوت دعوت به خود
قصد، تأیید یلخیگری در مورد اقوام ایرانی نیست ولی با در نظر گرفتن حد و حدود که نما یشگر شخصیت فردی است اگر به قول سوئدیها آدم آنقدر باز باشد که اجازه دهد دیگران را به خودش دعوت کند یقیناً نما یشگر وسعت نظر و سخاوت در بینش شخص خواهد بود. ظرفیت بالا حقیقتاً برازندهٔ آدمی است.
ملی گرایی
سربلند بودن از ملیت خود هیچ مبنایی بر بی اعتنایی به ملیت دیگران نیست. بر عکس کسی که به ملیت خود بی اعتناست قادر نیست به ملیت دیگران هم اعتنایی داشته باشد. در عین حال که بی اعتنایی به ملیت خود و توجه به ملیت دیگران خودفروشی است.
ملیگرائی نمیتواند یک اصل باشد
ملیگرائی نمیتواند یک اصل باشد چون اصل آدمیت است و بس. ملی گرائی پسندیده است چون بخشی از فرهنگ و فرهنگ نیک بخشی از آدمیت است. منتها ملیگرائی تا زمانی پسندیده است که همان فرع آدمیت باقی بماند. اصل قرار دادن ملیگرائی خود فروشی است و نخست هم به خود ملیگرائی صدمه میزند. اصولاً هر چیز که از حد و مرز خود تجاوز کند، میل به پلیدی در او افزایش مییابد. نکتهٔ دوم اینکه ملیگرایان مرسوم ایرانی و اصولاً همهٔ شیفته شدگان لازم دارند قبل از هر چیز احساس نفرت خود و کلاً ذهن خود را مدیریت و کنترل کنند.
خارجی ستیزی و خیانت
ایرانیها از «تسلط» دیگر ملل بر خود اِبا دارند وگرنه ظرفیت ایرانی در مورد پذیرش دیگر ملل سابقهٔ تاریخی داشته و نمونه است. نژادپرستی و خارجی ستیزی مردود است همانگونه که خیانت به مردم و کشور مردود است ولی خیانت به سلطه و قبضهٔ پول و قدرت و سیاست توسط یک نفر یا یک گروه خیزش و افتخار است حتی اگر آن یک نفر یا گروه شیر و موز یا چهل و پنج هزار تومان در ماه صدقهٔ مسخره به جای تمامی پولها و هرآنچه که قبضه کردهاند توزیع کنند.
کهننگاری ایران
کهننگاری ایران را میتوان به شش دورهٔ کلی تقسیم کرد. ۱) دوران شهریاری شاهنشاهان حرفهای (شاهنشاهان هخامنشی)، ۲) دوران حکومت جنگاوران و سلحشوران یا به عبارت دیگر دوران گردنکلفتها و قلدرها (از شورش اسکندر تا پایان پهلوی اول. البته دورهٔ اشکانیان و ساسانیان تا قبل از انوشیروان دوران شهریاری قلدران پهلوان و جوانمرد بود)، ۳) آغاز جنبش مردم (دوران کوتاه خیزش مشروطه)، ۴) دوران حکومت استبداد سلطنتی ایرانی (پهلوی دوم)، ۵) دوران استبداد و جنایات مذهبی به پشتوانهٔ پاسداران و بسیجیان چماقدار (جمهوری جنون و جنایت اسلامی)، ۶) ادامهٔ جنبش مردم و ظهور شهریاران نهایی (شهریاری ابدی مردم. اتحادیهٔ ایران؟)
دلیل تغییر آئین مهر به مسیحیت
دلیل تغییر آئین مهر به مسیحیت توسط رومیان رقابت جدیی بود که بین اشکانیان و رومیان پایه ریزی و شکل گرفت و در زمان ساسانیان به اوج خودش رسید و در نتیجه یونان منطقهای خارج از ایران اتلاق شد و بعد از نوزائی اروپا موجب بدعت گذاری قطبی به نام یونان شد که منشأ تمدن غرب مفروض گشته، بعد از جنگ جهانی اول به جدیت دنبال شد.
اتحاد دو قطب رقیب ساسانی و رومی و تبانی با اعراب
با کودتای اشراف و روی کار آوردن انوشیروان ساسانی و به دنبال آن قتل عام و بدنام کردن مزدکیان، پایگاه مردمی ساسانیان ضعیف تر و ضعیف تر شد تا جایی که دو قطب رقیب ساسانی و رومی مجبور شدند با هم متحد شده، بعداً با تبانی با اعراب، این یار دیرین دستگاه شهریاری، یک حکومت نظامی عربی، با مشتی آهنین که توسط پدیدهٔ مذهب تا پائینترین سطوح جامعه هم نفوذ میکرد را در منطقه برقرار کنند.
قضیهٔ شورش اسکندر کودتای دیگر اشراف با براندازی هخامنشیان
اگر قضیهٔ شورش اسکندر هم بدعتی در راستای آفرینش قصهٔ تمدن غرب نباشد و حقیقت داشته باشد بسیار محتمل است که کودتای دیگری توسط بعضی اشراف جهت نفوذ و قدرت بیشتر با براندازی شهریاری تنها پادشاهان حرفهای یعنی هخامنشیان باشد.
زبان ایرانی
البته مقصود از زبان ایرانی مجموعهای گسترده تر از تنها زبان فارسی یعنی شامل زبانهای دیگر اقوام ایرانی هم هست. ولی مثل کشورهایی که نام پایتختشان ،همنام کشورشان است، زبان فارسی که مهمتر از هر جنبهای واقعاً زبان مشترک همهٔ اقوام ایرانی است و مزید بر این، ریشه هم در خراسان بزرگ دارد نه فارس، سزاوار است به نمایندگی از مجموعهٔ بالاتر خود، زبان ایرانی نامیده شود.
سه وجه در امر آموزش زبان در کشور
بنا بر یک باور لازم است سه وجه در امر آموزش زبان در کشور مدّ نظر قرار بگیرند: ۱) آموزش زبان محلی جهت ارتباطات مشترک محلی ۲) آموزش زبان ایرانی (فارسی) جهت ارتباطات مشترک داخل ایران ۳) آموزش زبان خارجی (حداقل انگلیسی) جهت ارتباطات مشترک برون مرزی و بستگی به کاربرد و گسترش این زبانها بیش از یک مادّه هم به این زبانها تدریس گردد.
ساختار و سیاست هخامنشی و ساسانی
ساختار شهریاری فدرالیگونهٔ هخامنشی و سیاست (include) یا «شمولگرایی» و دوست پرور آنها میتواند بیشتر در راستای یک روند مردم سالارانه تر محسوب شود. درعین حال که ساختار بیشتر تمرکزطلب ساسانی و سیاست (exclude) یا «تفکیکگرایی» و بیگانهانگاری آنها میتواند در راستای یک روند رو به استبداد برداشت شود.
دستاورد زبان ایرانی
با در نظر گرفتن سیاست شمولگرایی هخامنشی، ایرانی در طول تاریخش هزینههای هنگفتی پرداخت کرده که امروز مکالمهٔ روزمرهاش غنی به کلمات و عبارات خارجی هم شده است. به عبارت دیگر ایرانی هزینه داده تا زبانش وجوه مشترک با ملیتهای دیگر هم داشته باشد. دستاوردی که موجب همبستگی و نزدیکی ملتها شده و تمایل به ایجاد یک جامعهٔ جهانی مشترک یا هدف سیاستهای هخامنشی را به نمایش میگذارد. به باد دادن یکبارهٔ چنین دستاوردی یک نوع ارتجاع و پس رفت است.
تراز بین دو وجه زبان ایرانی
البته زنده کردن کلمات و عبارات اصیل پارسی و وام گرفتن از بانک لغوی دیگر اقوام ایرانی هم زیبا است ولی هدف و کم و کیف این پروسه هم قطعاً با در نظر گرفتن همهٔ جوانب منجمله ایجاد نزدیکی با ملل دیگر با توسل به لغات مشترک، تابع ترازی خواهد بود که استادان امر با یستی به آن پی برده و محاسبهاش کنند.
پتانسیل بالای جذب توریست و جهانگرد
پتانسیل جذب توریست و جهانگرد در ایران به عنوان یک دایرةالمعارف زنده آنچنان بالاست که به ضریب میتواند جایگزین صنعت نفت گشته و به مرور با بازنشستگی صنعت نفت جهت مصارف خاص قدم مهمی در ارتقاء زیست بوم نیز بردارد. تلاش و اَبَر سرمایهگذاری با عاملیت شرکتهای سهامی که سرمایهگذاری مردم و خارج را نیز ممکن بسازد، در توسعهٔ این صنعت سیل بازدهی چند گانه را به همراه خواهد داشت.