آدم محوری ایرانی

آدم محوری ایرانی

معرفی تئوری ریسمان ایرانی، حاصل از درهم تنیدگی رفاه درون و رفاه برون
آدم محوری ایرانی

آدم محوری ایرانی

معرفی تئوری ریسمان ایرانی، حاصل از درهم تنیدگی رفاه درون و رفاه برون

داستان ۲۶

نیاز طبیعی انسان‌ها

انسان سالم جدا از نیاز طبیعی دو وعده خوراک در روز، لباسی آبرومند جهت پوشش و محل راحت و امنی برای استراحت و بهداشت، مابقی آنچه را که نیاز خود محسوب می‌دارد عموماً اموری ذهنی بوده که در صورت هدایت توجه و مدیریت ذهن به سادگی قابل حل‌‌ بوده و او در تراز فیز  یکی و ذهنی، خوشبخت خواهد ز یست.



حداقل استاندارد امنیت رفاهی همگانی

در یک جامعهٔ آدم محور بایستی یک حداقل رفاه سخاوتمندانهٔ  پایه جهت امنیت رفاهی همگان بعنوان حداقل استاندارد رفاه اجتماعی وجود داشته باشد که به غیر از نیازهای طبیعی، امکان یک زندگی آدم محورانه شامل توسعهٔ ذهنی، اجتماعی و سیاسی  را نیز برای هر شهروند خودش تضمین نماید.



سوسیال دموکراسی و طبیعت آدمی

نفوذ و قدرت پول در جوامع سرمایه‌داری کهنه یک پدیدهٔ مصنوعی است که با طبیعت آدمی مغایر است. سوسیال دموکراسی یا سرمایه‌داری آدم محور و مدرن، جامعه را در برابر این نفوذ واکسینه کرده و امکان نزدیک شدن انسان‌ها را به طبیعت و حقیقت خود ممکن تر می‌نماید.



نفوذ و قدرت پول

نفوذ و قدرت پول لزوماً  پلید نیست. اما هر   چیزی که از حد و مرز خود تجاوز کند میل به پلیدی در آن افزایش می‌یابد. جوامعی که در آن‌ها نفوذ و قدرت پول به حد و مرز ارزش‌های آدم محوری تجاوز کرده باشد قطعاً به پلیدی گرائیده است. پول هم وسیله‌ای برای انسان است و سوسیال دموکراسی با سیاست توزیع مجدد خود به قدرت و نفوذ پول افسار می‌زند و آنرا سر جای خودش منتقل و تا بع آدم محوری می‌کند.



جامعهٔ سوسیال دموکرات

تنها جامعه‌ای که موفق شده سیاستهای سوسیال دموکرات را با موفقیت اجرائی نماید، وسع داشتن قشر ثروتمند را دارد چون فرد ثروتمند در چنین جوامعی قبلاً با پرداخت مالیات‌های عادلانه دِیْنِ خود را به خاصیت جمع یا کثرت جامعه که ازدیاد سرمایهٔ وی را انباشت کرده، پرداخت نموده و بدینوسیله در امحاء فقر، برقراری «برابری عملی» و لذا تنزیل فساد اجتماعی اشتراک جسته است. بدین ترتیب ذهنیت شهروندان این گونه جوامع توسط توزیع عادلانهٔ  ثروت از اهمیت کاذب پول آزاد شده، نفوذ کاذب آن نیز در ارزش‌گذاری‌های چنین جوامعی تعدیل یافته و ارزش‌های هومان مجال پر رنگ تر شدن یافته‌اند.



عواقب توزیع مجدد ثروت از طریق مالیات‌ تصاعدی



مشارکت مردم در مالکیت تولید از راه تعاونی



اگر کار امتیاز باشد یک یارانهٔ دو طبقه محسوب می‌شود

بیائید سنگی را وا بکنیم که اگر کار یک ریاضت نباشد بلکه امتیازی باشد که نصیب همه نمی‌شود، امتیاز باشد چون هم دست و بال انسان را از لحاظ اقتصادی «خیلی» بازتر می‌کند و هم با اتکاء به تلاش، تلاشی که نتیجهٔ آن برای انجام دهندهٔ آن به خوبی قابل لمس است، کیفیت روان و دست‌آوردهای اجتماعی شخص را توسعه می‌دهد، در چنین شرایطی کار می‌تواند یک یارانهٔ دو طبقه محسوب شود اگر مزید بر این‌ها که ذکر شد روزگار بی‌کاری، بیماری و ناتوانی انسان با یک مرجع توانگر مثل دولت، پشتیبانی شده با امکانات کشوری هم بیمه شده باشد و بواسطهٔ این بیمه، محیط اجتماعی انسان، فرزندانش و عزیزانش در بهترین رفاه و امنیت‌ها هم قرار داشته باشد، پس قضیه قضیهٔ یارانه است و همهٔ دعواها سر یارانه است و بس.




البته اگر توجه ما را تنها متمرکز خلأهای گوشه و کنار تعبیه شده نکنند

البته اگر توجه ما را تنها متمرکز خلأهایی که در گوشه و کنار تعبیه شده‌اند نکنند و نگویند نانی باید باشد که تقسیم گردد و خود مشغول احتکار نان نشوند وگرنه همهٔ آمارهای معتبر و نامعتبر حاکی از فراوانی نان به اندازهٔ همه در کنار انحصار بی‌پروایانه‌ای که بانگ رسوائی آن‌ها تنها از گوش خواجه حافظ شیرازی پنهان مانده است، می‌باشد.



پیشکسوتان چپی

بعضی‌ها خصوصاً پیشکسوتان چپی ایرانی چون حالشان خوب نیست و لذا قرار ندارند هیجان دارند که حداقل یک چیزی را بزنند ویران کنند تا درست شود. حالا چه چیزی درست شود خیال می‌کنند حال خودشان خوب خواهد شد و قرار خواهند گرفت. جلوتر از آن را هم تأمل ندارند ببینند چه خواهد شد. فقط حس مخرب خود را تخلیه کنند و راحت شوند.



پروتروریا

بایستی هم به سلطهٔ کاپیتال پایان داد و هم از آرزوی سلطهٔ پرولتاریا دوری جست چون هر دو پرو- تروریا و مخرب هستند. یکی ترور برای سرمایهٔ بیشتر و دیگری ترور برای رهایی از فلاکت ارثی. خیال خوب شدن حال و قرار یافتن بعضی موجب انباشت پایان ناپذیر و مخرب سرمایه می‌شود. میل خوب شدن حال و قرار یافتن توسط ویرانی برای فرار از فلاکت ارثی هم باعث می‌شود در صورت توفق، نسل‌ها طول بکشد تا سیر شد و وقتی سیر شد نسل‌های دیگر طول بکشد تا پرولتاریای جدید تخت سلطنت پرولتاریای قدیم یا کاپیتال جدید را ویران کند. این‌ روند می‌تواند سوسیال دموکراسی را که راه میانه است تا ابد به تعویق بیاندازد.



قدرت و تصمیم‌گیری تا حداکثر ممکن به آحاد مردم واگذار شود

تمرکز قدرت نزد تنها یک نفر یا یک گروه یعنی فساد. چه شاه، چه شیخ، چه شهردار، چه شورای سلطنت یا هر نهاد دیگری که می‌خواهد باشد. بایستی راه‌کاری را ابداع کرد که قدرت و تصمیم‌گیری تا حداکثر ممکن به آحاد مردم و آن‌جا که چاره‌ای نیست (به طور صرفه جویانه) به نمایندگان انتخاب شده توسط مردم واگذار شود. چنین چیزی در دنیای امروز با توسل به امکانات کنفرانس، رأی‌گیری، هماهنگی و غیره که رایانه‌ها به دست می‌دهند به راحتی ممکن است.



کلمهٔ رمز «توزیع، توزیع و توزیع» است

کلمهٔ رمز «توزیع، توزیع و توزیع» است، چه اطلاعات چه تصمیم‌گیری و چه امکانات. بدین‌ترتیب مقامات تنها توزیع کنندگان این موارد هستند و در حین داشتن اختیاراتی محدود حق اعمال نظر شخصی نخواهند داشت. ایشان تنها خدمت‌گذارانِ توزیع کننده بر اساس تصمیمات مردم و نمایندگانشان هستند، همین.



راه‌کار، فقط شهریاری مردم است و بس

راه‌کار، فقط شهریاری مردم (دموکراسی) است و بس. رأی مستقیم مردم، نظارت مستقیم مردم و اجرای مستقیم به‌دست مردم و بعد صرفه‌جویانه نمایندگان مردم تا هم فساد کاهش یابد، هم آبادانی به‌سرعت اجرایی شود و هم سیاست توزیع قدرت و ثروت محقق گردد. الیتوکراسی، پلیتشنوکراسی، اریستوکراسی یا کرسیه انحصاریه هر  اقلیتی تحت هر نامی تنها فساد ‌برانگیزند و نهایتاً هم با شکست مواجه خواهند شد.



شهریاری مردم تنها راه است

البته اگر در نظر بگیریم که حدود ۲۳۰۰ سال است بعد از شورش اسکندر، قلدرها و زورگویان سر مردم سوار بوده‌اند، یعنی مولکول‌های دی.ان.ای این مردم هم با توسری و زور شنفتن عادت کرده، متوجه می‌شویم چرا مفهوم دموکراسی یا شهریاری مردم برای بعضی‌ها غریبه و ناملموس است. ولی دموکراسی تا حدودی در دنیا اتفاق افتاده و چون تازه بعد از جنگ جهانی دوم باب شده هنوز جوان و اول راه است. برخلاف آنچه عادت در خون ماست دموکراسی تنها راه است و بوقوع هم خواهد پیوست، حتی در ایران.