به جای برده مدیر ذهن خود بودن
ذهن به عنوان میز کار خرد ما و عرصهٔ مرکزی فرّهوَشی به سادگی تنها یک وسیله است. اما به جای بردهٔ ذهن خود بودن لازم است توسط ضمیر خودآگاه خود مدیر و خسروی آن بود.
مهمترین پاداش
مهمترین پاداشی که بر خلاف هویجهای مادی و معنوی پوچ نیست و ارزش تلاش و دنبال کردنش را دارد سفر به درون خود برای پیدا کردن خود است. این یعنی نظارت بر ذهن خود و خنثی کردن توهمات بوسیلهٔ تمرکز. یعنی آزاد ی و آدمیت. یعنی خوشبختی.
برنده و بازنده
کسی که مال دنیا را صاحب شود و محبوب جهانیان هم بشود ولی خودش را نداشته باشد یک بازنده است. کسی که هرچه و هرکس را که داشته از دست بدهد ولی خودش را داشته باشد یک برنده است.
فرمول همهگیر نقشهریزی
دادن یک فرمول کلی و همه گیر در این مورد که در همهٔ کارها نبایستی پارو زد بلکه وا داد به همان اندازه خطا است که بگوئیم در همهٔ کارها بایستی از قبل برنامه ریزی کرد. این جا هم ترازی وجود دارد که بستگی به ظرفیت آدمی و نوع کار، خسروی وجودمان در تجربه بدست میآورد. معمولاً بهتر است در بیشتر کارهای روزمرّه دل به دریا زد و ذهن را بی بار گذاشت ولی در بعضی کارهای مهم لازم است از قبل نقشه کشید.
استطاعتی برای ذوب و غرق شدن در مواهب زندگی نیست
زندگی بینهایت زیبا است، به واقع یک معجزهٔ دلانگیز است اگر فراموش نکنیم که موقت است و استطاعتی برای ذوب و غرق شدن در مواهب آن نیست. باشد تا آنرا برای همهٔ موجودات زنده دلانگیزش بگردانیم که از بزرگترین کامیابیها خواهد بود. همازور بیم، همآشو بیم...
زندگی فقط به بودن احتیاج دارد، به ذهنی تهی
زندگی فقط به بودن احتیاج دارد، به ذهنی تهی که بشود متوجه ندای خرد سپنتا شد تا آدم حاضر و زنده محسوب شد. ذهن مشغول، اسارت است، غافلی از ندای خرد سپنتاست و ناگذیر تنها این اسارت خرد خبیث است که باقی میماند و این یعنی مردن آدمیت، مردگی نه زندگی. چریدن تنها در طبیعت و نه در ذهن، آنهم زمانی خوب است که باعث فراموشی آدمیت نشود و آدمیت که تنها یک گزینه از میان همه گزینههاست یعنی متوجه خرد سپنتا شدن چیزی که لازمهاش ذهنی تهی است.
تقدم آموزش و تعلیم در تراز بودن
انسانها قبل از هر نوع آموزشی احتیاج دارند آموخته و تعلیم داده بشوند که خود را در تراز نگه دارند، خصوصاً از لحاظ ذهنی. پرستش و ذوب شدن در کسی یا چیزی هرز رفتن و قبل از هر چیز فروختن خود و بعد آدمیت است.