آدم محوری ایرانی

آدم محوری ایرانی

معرفی تئوری ریسمان ایرانی، حاصل از درهم تنیدگی رفاه درون و رفاه برون
آدم محوری ایرانی

آدم محوری ایرانی

معرفی تئوری ریسمان ایرانی، حاصل از درهم تنیدگی رفاه درون و رفاه برون

داستان ۲۳

ایرانیک هومانیزم

«حکومت»، یا زور و تحمیل قلدرها، روش خرد خبیث یا اهر یمن است که نشان قلدر جنگل یعنی شیر و خورشید هم برازندهٔ آن می‌باشد. ساختاری که قدمت آن به قبل از پیدایش این نشان یعنی به گنده لات تاریخ، اسکندر مقدونی برمی‌گردد. اگرچه با پدیداری اشکانی‌ها و ساسانی‌ها، جوانمردی ایرانی این ساختار را  پهلوانی ساخت اما لازمهٔ روندی که به تمرکز گرایی میل کرد رفته رفته احتیاج به استفاده از مشت آهنین هم شد و لذا با اجیر کردن اعراب و ترک‌ها، اکنون بیش از هزاروچهارصد سال است که جای «شهریاری»، یا روا داری و مردم پروری را زورِ حکم، تحمیل و رانت غصب کرده است. اما دیگر زمان برقراری دوبارهٔ شهریاری و آن‌هم شهریاریه خسروی نهایی یعنی خود مردم بایستی فرا رسیده باشد. شهریاریی که راه‌کاری همچون ساختار رفاه درون و برون توسط بینش مَزْدِیَسنی گات‌هایی و سوسیال دموکراسی یعنی «ایرانیک هومانیزم» را به‌کار گیرد و نشان فرّه‌وَهَر یعنی نهایت آدمیت یا سقف ایرانیت هم برازندهٔ آن خواهد بود.



نشان شیر و خورشید را تورکان باب کرده‌اند

فراموش نکنیم نشان شیر و خورشید را آنان که تورکان نامیده شده‌اند، صفویان، باب کرده‌اند.



شهریاری مردم ادغام دو پایه در کشور است

توسعهٔ یک کشور متکی به دو پایه است که هر دوی آن‌ها همزمان بایستی استوار و سلامت باشند تا محقق گردد. ۱) مردم ۲) شهریاران آن‌ها. لنگ بودن هر یک از این پایه‌ها چالش‌زا بوده و موجب تعویق این تحقق می‌گردد. راه حل این است که شهریاران امتداد خود مردم باشند نه رژیم تحمیل شدهٔ یک نفر یا یک گروهِ تافته و جدا بافته و این امتداد پیوسته بایستی توسط قانون حفظ و پاسداری گردد. این یعنی شهریاری مردم یا دموکراسی.



آموزش و پرورش همه‌گیر و اینترنت و شبکه‌های اجتماعی

در زمان‌هایی که آموزش و پرورش به گستردگی و همه گیری امروزه نبود و مهمتر از آن، اینترنت و شبکه های اجتماعی وجود نداشتند، مردم هم به اندازهٔ امروز دسترسی به اطلاعات نداشتند. نتیجتاً وجود یک شاه یا شهریار جهت تصمیم گیری به جای میلیون ها انسان میانبری عملی و طبیعی بود. اما امروزه خیلی از مردم اگر نه بیش از پادشاهان گذشته ولی حداقل نه کمتر از آن‌ها دارای اطلاعات هستند.



تعداد بیشتر مغز، تجربه و بینش

در عین حال که تعداد بیشتر مغز و تجربه و بینش همیشه برتر از صلاحدید تنها یک نفر یا تنها یک گروه و در پی آن احتیاج به سلطهٔ آن‌ها یا برقراری یک «رژیم» است. البته مشروط بر اینکه امکانات تکنیکی مشارکت برای همگان وجود داشته باشد که در دنیای رایانه‌ای امروز وجود دارد.



شهریاری همگان به مراتب برتر و ایده‌آل‌تر است

مسلماً شهریاری همگان در صورت وجود امکانات اجرا به مراتب برتر و ایده‌آل‌تر از شهریاری تنها یک نفر یا یک گروه است. ضمن اینکه قدمت روش های قدیمی مجوزی همیشه‌گی بر تکرار آن‌ها نیست و با پیشرفت دانش و تکنیک «بایستی» متحول گردند و گرنه آن‌ها هم مثل مذهب به پدیده‌ای جذمی، منجمد، متحجرانه و واپسگرایانه بدل خواهند شد.



هرکس درب خانهٔ خود را آباد کند

مضاف بر این‌که اگر هر فردی فرصت و امکانات این را بیابد که درب خانهٔ خود را آباد کند همهٔ کشور طی کوتاه‌ترین زمان ممکن و به‌ دلسوزانه‌ترین روند آباد شده و به‌روز هم باقی خواهد ماند ضمن اینکه شهریاری مردم نیز به واقعیت خواهد  پیوست.



شهریاری مردم یعنی مشارکت حداکثری مردم و حداقلی نمایندگانشان

در شهریاری مردم اگر مدیریت کشور را بدون در نظر گرفتن بخش قضا به دو بخش عمدهٔ  ۱) تصمیم‌ گیری و ۲) اجرائی تقسیم کنیم هر دو بخش در درجهٔ نخست تا حداکثر امکان به خود مردم و سپس صرفه جویانه به نمایندگان منتخب آن‌ها واگذار می‌شوند. دولت در این شهریاری تنها زائده‌ای است هماهنگ کنندهٔ عمده و توزیع کنندهٔ امکانات بر مبنای تصمیمات مردم و نمایندگان آن‌ها  البته با اختیاراتی محدود. بدین ترتیب اعمال نظر از طرف وزرا غیر قانونی و خلاف محسوب خواهد شد.



باور مردم به صاحبخانه بودن

اما تا زمانی   که برای اکثریتی از مردم جا نیفتد که واقعاً صاحب‌خانه و مالک اصلی کشور خود هستند، در بازهم بر  همان پاشنه خواهد چرخید. البته مردم حق هم دارند. بعد از گذر بیش از ۱۴۰۰ سال و رعیت حاکمان خودکامه و جنایتکار بودن، تنها عادت کرده‌اند که دم بال و پر حکومت نروند تا به خیر بگذرد. اکنون زمانه‌ای است که باید در خیلی از عادات تجدید نظر کرد.



چقدر احتمال دارد مبارزان حرفه‌ای خود مافیای قدرت دیگری را درست کنند

اگر قضیه از این قرار باشد که بخش قابل توجهی از مردم بایستی به پا خیزند و سرنوشت کشور را به دست بگیرند که اعتنا هم نمی‌کنند در آن صورت که تقی به توقی بخورد و عوامل دیگری غیر از خود آحاد مردم ،مثلاً مبارزان حرفه‌ایی که حسرت هم‌راهی و هم‌یاری مردم، خلأ معناداری در ذهنشان ایجاد کرده، موفق به این کار شوند چقدر احتمال دارد این مبارزان حرفه‌ای خود مافیای قدرت دیگری مثل سپاه و بسیج یا ساواک و شهربانی یا هستهٔ مجاهدین خلق و غیره را درست کنند و در این‌صورت چه راهی غیر از راهی که آن مافیاها رفته و می‌روند برایشان باقی می‌ماند؟ آحاد مردم ایران تا به کی در نظر دارند چنین غده‌های سرطانیی را تولید و به جان خود بیاندازند؟ هر بلایی طی هزاره‌ها بر سرشان آمده به علت غیبت و در لاک خود بودن صاحب‌‌خانه است که آن صاحب‌خانه هم هیچ کس غیر از خود آحاد مردم نیست.



اینا همه چیو نقض می‌کنن جوابم نمی‌دن چون می‌تونن

اینا همه چیو نقض می‌کنن، جوابم نمی‌دن، چون می‌تونن. بعد از چهلو خورده‌ای سال هنوز متوجه نشدین؟ این‌طوری ساختار ۲۳۰۰ سالهٔ قلدر جنگلی (شیر و خورشیدی) تو اون خطه بوده و هست. مسئله اینه که مردم درقبال  این چی‌کار می‌خوان بکنن. کی می‌‌خوان به همدیگه امون بدن و به جای تشتت و سنگ خود به سینه زدن متحد بشن و تا خود مرگ از اتحادشون پاسداری کنن؟ با نق زدن و ونگ ونگ کردن فقط پوست مخاطبا کلفت تر می‌شه و میخ اینا کوبیده تر می‌شه که!



مردم بالغ و خودمختار به خودشان مربوط است چگونه می‌خواهند زندگی خود را رقم بزنند

حداقل ۶۰٪ مردم ایران انسان‌هایی بالغ و لذا قاعدتاً خودمختار هستند که بنابراین به خودشان مربوط است چگونه می‌خواهند زندگی خود را رقم بزنند. حتی اگر ذهناً خود را در هر غل و زنجیر اجتماعی یا سیاسی یا اقتصادی و یا عقیدتی متصور فرض کنند که در این صورت لازم دارند در درجهٔ نخست ذهن خود را مدیریت کرده، خود را معلول هر خیالاتی فرض نکرده، آزاده و آزادانه دست به کار ساختن حال و احوال و آیندهٔ خود بزنند. به همین سادگی. منتها اگر اسارت در توهم اجازه بدهد  و  با تلقین   پیچیده بودن کار ایشان را معلول ذهنی-فیزیکی نکند.