الله، الله است و «خدا» خدا
الله، الله است و «خدا» خدا. الله با همهٔ جباریها، ستمها، خونخواریها، مکرها و حسادتهایش تبلوری است از طینت محمد، الهام گرفته از بزرگترین بت خانهٔ کعبه، آفرینش ذهنیت عرب بدوی در محیط خاص خودش. هرگاه سرشار از خوشی و شادی بیآلایش شدیم لازم است بهیاد آوریم با «خدا» یکی بودهایم. این عشق با صفات الله و رفتارهایی که به اسم او ارتکاب یافته ضدیت دارند. انسان به خرد تجهیز شده و خودمختار است راه خود را بنا بر تشخیص خود انتخاب و اگر خواست دستیار «خدایش» باشد نه زیر زور و تحمیل چیزی یا کسی، نه بندهٔ چیزی یا کسی. این تنها اهریمن و پیروانش هستند که بنده دارند و میل خود را به آنان تحمیل و برای مقصود خود از هیچ چیز و عملی رویگردان نیستند.
اسلام آئین اهریمن است
اسلام آئین اهر یمن است. بر همین مبنا هرآنچه موجب تقویت اسلام شود یا پسوند اسلامی را یدک بکشد نیز اهر یمنی است.
کسی که لباس آخوندی به تن دارد
کسی که مذهبی است و بدتر از آن مؤمن است و بدتر از آن باسن خود را هوا کرده نماز میخواند و بدتر از آن لباس آخوندی به تن میکند مخش خراب است، متوهم است، مریضی خود فروش است، مزوّری است که از جنایت هم اِبا ندارد، حشرهای است که توسط اهریمن (الله) لِهْ شده، هرکه میخواهد باشد یا به عبارت دیگر هر توهمی را که میخواهد تلقین کند.
ملاها
قدیمها که چسبزخم نبود هر جای بدن که معیوب میشد کهنه میبستند. کسانی که لباس تقیه، خدعه، تبعیض و جنایت را به تن میکنند با تظاهرهای عوام فریبانهای مثل در مجلس کشور روی زمین نشستن، فقط در منظر نئشههای کوکی به چیزهایی که این لباس نمایندگی آنها را میکند وجهه میبخشند.
آخوند دو مدل بیشتر ندارد
ملا، آخوند دو مدل بیشتر ندارد. یا خیلی بیخبر و نادان است یا خیلی تبهکار و بیوجدانی بالفطره است. مدلهای دیگر ترک لباس آخوندی را میکنند. در هر حال آخوند جماعت را حاصلی جز نکبت، تباهی، فساد و ویرانی نیست چون او درجهدار سپاه اهریمن است.
افسار زدن به توحش مذهبیون تندرو
امروز توحش نتیجهٔ زور تلقینات خرد خبیث و روش منجمله مذهبیون تند رو است. اکنون جهان به جای مبارزهٔ منفعلانهٔ تحریم، تلاش در افسار زدن به آنها را دارد تا مسالمت آمیزانه به آدمیت و تمدن هدایت شوند.
افزایش درآمد ایران
فروش بیشتر هرگونه منابع طبیعی و غیر طبیعی ایران خبر شومی است چون مفهوم آن در عمل دستبرد بیشتر حکامان ایران بر دارائیهای مردم جهت بیشتر فربه کردن خود و زالوزادههایشان، همچنین باج به تروریسم جهانی است. اوضاع مردمِ به الله سپرده شدهٔ ایران، تحت سلطهٔ این جانیان فقط رو به وخامت روزافزون میرود و چون این اجنبیهای از مردم و آدمیت بیخبر، خودشان و مزدورانشان بر روی ثروت مردم به گروگان گرفته شدهٔ ایران خوابیدهاند هیچ نشانی هم از تغییر خود خواستهٔ سیاستها و عملکردشان منجمله در رابطه با رسیدگی به مردم ایران در منظر نیست.
خر دجال
دیگر با یستی برای همه به اثبات رسیده شده باشد «خَرِ دَجالی» که عوام از آن خبر داده بودند همین «رژیم جنون و جنایت اسلامی» است.
خوش به حالمون که نشدیم مسلمون
خوش به حال خودمون که نشدیم مسلمون. به نون بدیم فحش، به آب بگیم زور.
حکم اهریمنی بودن اشخاص
احتیاج به دلایلی بیشتر از دوستی و مدارا با اهریمن هست که بتواند ثابت کند شخصی اهریمنی است. شاید او ناچار و یا حتی گمراه باشد. البته گوشزد در مورد دوستی و مدارای او با اهریمن میتواند حواس را جمعتر کند ولی نمیتواند تنها مبنا برای قضاوت نهایی باشد.
برخورد با تبهکار
آزادی مهمترین موهبتی است که از حقوق اولیهٔ آدمی به شمار میرود و کینهتوزی به عنوان تلقین خرد خبیث از پلیدترین خصلتهاست. ولی آیا انسان تبهکار هم شا یستگی همه نوع آزادی را دارد و نبا یستی تدابیری به دور از کینهتوزی جهت محدودیت او در راستای جلوگیری از صدماتش به دیگران و جامعه همچنین آموزش و پرورش ذهنیت او اتخاذ گردد؟ آیا حامیان ایدهاولوژی و سیاستهای رژیم جمهوری جنایتکاران اسلامی به طور ثابت شده و آشکار تبهکار نیستند؟
زندان
زندان بایستی نوعی درمانگاه و آموزشگاه باشد تا در مورد خلافکارانی که خطر جدی و آزار سازمان یافته برای جامعه ایجاد میکنند در راستای شناسائی و درمان مشکل ذهنی و احتمالاً اقتصادی آنان آموزش خاص و طراحی شدهٔ فردی دیده و کمک شوند. آزار و شکنجه کردن زندانی در راستای انتقام، کینه توزی و رعب نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه به عنوان ذهنیتی بدوی و ضد آدمی به مشکلات دامن زده و عمّال و حامیان آن هم باید تحت نظارت و مداوا قرار بگیرند.
خلاف یک عارضه است
خلاف، دزدی، قتل و حتی تا حدود زیادی جنایت همه یک عارضه هستند. باید دلیل وقوع آنها، «مشکل» را شناسایی کرد و در رفع آن کوشید وگرنه طریقت بدوی و مغایر با اصول آدمیتِ ایجاد رعب و وحشت از طریق جزای سفت و سخت، اگر مشکل یا مشکلات اصلی هنوز برطرف نشده باشند، نهتنها جلوی وقوع دوبارهٔ جرم را نخواهد گرفت بلکه خود مولد عارضههای شوم دیگری هم خواهد شد.
پلیس امروزی، قوهٔ مهریه
امروزه پلیس به جای قوّهٔ قهریه بودن جامعه و اعمال خشونت قانونی لازم دارد اولویت خود را طی سه مرحلهٔ متوالی بر اعمال انساندوستی، محبت و پناه دادن قرار دهد و سپس در مرحلهٔ چهارم به زور همچنان آمیخته به رزرواسیون همان انساندوستی، همدردی و محبت روی آوردن باشد.