انسان کاملاً تنها رها شده نیست
در هر حال بعد از در نظر گرفتن همهٔ جوانب میتوان دریافت که بغیر از خرد خبیث خرد سپنتائی هم وجود دارد و انسان کاملاً تنها در برابر خرد خبیث رها شده نیست.
جبر و تحمیل
جبر و تحمیل روش مختص خرد خبیث است چون خرد خبیث کمتر پیرو صبر و تأمل است. وجود جبر و تحمیل هم در ذهنیت و رفتار انسان نشانی از تأثیر خرد خبیث است. مبنا برای آدمی انتخاب آزاد و عمل آزادانه است و این روش خرد سپنتا است. لازم است صبر و تأمل داشته و خرد را بکار گرفت تا راهکار مسالمت آمیز را کشف کرد.
خرد سپنتا و خرد خبیث در رفتار هم متضاد هم هستند
خرد سپنتا و خرد خبیث در رفتار هم متضاد یکدیگرند و این، کار را برای انسان غافل و گمراه دشوارتر میکند چون چنین انسانی معمولاً بدون تأمل و کورکورانه دنباله روی ضمیر ناخودآگاهش و یا عاداتش است. در عین حالی که خرد خبیث به طور پیوسته از هر دری وارد شده و سیخونکهای خود را به او تحمیل میکند. اما خرد سپنتا که روشش تحمیل نیست، بر این مبنا عمل میکند که آدم موجودی اندیشمند، خردمند و لذا خودمختار است و بنابراین راهنمایی خود را بدون زور به او فقط ارائه میدهد. این است که انسان غافل که برایش عادت است زیر زور دائمی تلقین خرد خبیث اسیر باشد ندای آزادمنشانهٔ خرد سپنتا برایش کمتر ملموس و قابل توجه است.
راه کار توجه به خرد سپنتا
آشکار است که راهکار قادر به توجه به خرد سپنتا بودن در درجهٔ اول صفر ذهنی بودن است تا با تأمل و توجه بر ورودی ذهن متوجه تلقینها و همچنین نداها شد. بعد سنجش خردمندانهٔ دریافتها و هدایت توجه بر روی نداهای خرد سپنتا است. نباید اسیر زور خرد خبیث بود و کورکورانه دنبال عادات و هر سیخونکی را که خرد خبیث به زور به ذهن انسان تلقین و تحمیل میکند گرفت. این یعنی ورود به عرصهٔ آزادگی.
تسلط و عادت به تراز ذهنی
انسان به تراز بودن ذهنی که مسلط شود و به آن عادت کند، زیر و بم ظریف این تراز برایش آشکار شده، ذهناً خیلی کمتر به تلقینات تحمیلی خرد خبیث عکسالعمل نشان خواهد داد و بیشتر بر خود استوار خواهد شد. این یعنی فلج شدن خرد خبیث. یعنی خودآ شدن.
به پیش
فقط تراز، از راه مدیریت ذهن، بوسیلهٔ تمرکز، باقی همه ویلانی است.
فقط هیچ، تهی
فقط هیچ، تهی.